اس ام اس پرشیا

تمام سیگارهای دنیا را هم که دود کنی… کسی متوجّهِ تنهایی تو نمی شود! به جُز پیرمرد سیگارفروش...

غریبه پاکت سیگارو به طرفم گرفت !
پرسید : نمی‌کشی !
خیلی‌ خسته گفتم :
خودم میکشم ، مغزم نمی‌کشه ...

تو رو با آخرین سیگاری که به یادت کشیدم …
به ته کفشم سپردم ..،!

یادت برایم همانند قصه سیگار پیرمردیست که سالهاست میگوید نخ آخر است …

هربار
یادت برایم
چند پاکت سیگار خرج می دارد...!

عکس دل و جیگر سیاه میزنن رو پاکت سیگار که به خیال خودشون ملت رو ترک بدن ...

مشتی اینا اگه دل و جیگرشون نسوخته بود که سمت سیگار نمیرفتن.. :|والا بغرااان

مرد بغض نمیکند..................

مرد گریه نمیکند..................
مرد نمی شِکند..................
فقط سیگاری روشن میکند و آرام و بی صدا راه می رود.

این سیگاری که می کشم...
همان فریاد هایی است که نمی توانم بزنم...
همان حرف هایی که یارای گفتن به کسی ندارم...
همان دلتنگی هایی که روز به روز پیرم میکند...
همان خاطراتیست که نه تکرار می شوند و نه فراموش...
همان تنهایی هایی که کسی پُرش نمی کند...
هــــمــــان درد هــــایی کــــه درمـــــان نــــــدارند...
این سیگار را دوست می دارم..

یادش بخیر یه وقت میگفتن سیگار نکشید پسته بخورید
دیگه از این به بعد باید یه پاکت سیگار بذاریم تو جیب‌مون
هر وقت هوس پسته کردیم یه نخ بکشیم !

زندگی مثل سیگار میمونه...

باید تا آخر ازش کام بگیری...

گاهی بین این تلخی سوختن خودتم احساس می کنی...