اس ام اس پرشیا

عشق یعنی زندگی را باختن
چند سالی را با هر الاغی ساختن.
.
البته بلا نسبت شما !!!

خواهم که در این غمکده آرام بگیرم
گمنام سفر کردم و گمنام بمیرم
خواهم ز خدایم که به دلخواه بمیرم
یعنی که تو را ببینم و آنگاه بمیرم

 با خیال تو به سر بردن گر گناه است با خبر باش که هر شب و هر روز من غرق گناهم.

قاصدک شعر مرا از بر کن
برو آن گوشه باغ
سمت آن نرگس مست
و بخوان در گوشش و بگو باور کن
یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد

یکی دلش به صد دل بنده
یکی صد دل به یک دل میبنده
یکی یه دل به یه دل میبنده وتا آخر پایبنده
یکی دل به هیچکی نمیبنده
یکی نمیدونه دلش به کی بنده
یکی هر بار به یکی دل میبنده
یکی دل میبنده تا بخنده
یکی هم مثه من دلش آکبند مونده به کی دل ببنده!!

تورا در قلب شعرم میگذارم
به نام عشق آن را می نگارم
تمام حرف من در شعر این بود
تو را تا بی نهایت دوست دارم

شب است و در بدر كوچه هاي پر دردم . فقير و خسته به دنبال گمشده ام مي گردم.اسير ظلمتم اي دوست پس كجا ماندي . من به اعتبار تو فانوس نياوردم .......

آهـی عجیــب می کشم امشب به یاد تو
خود را صلیــب می کشم امشب به یاد تو

نعــــنا و پرتقال که هیــــچ است، ای رفیق
دارم دوسیـــب می کشم امشب به یاد تو

همه برایم دست تکان دادند، اما کم بودند دستانی که تکانم دادند.
دوست و دست بسیارند ولی "دست دوست" اندک.
دست دوستیت جاودان...